پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۱۷۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه

(تیام)
- الو مریم جان.
صدای پربغض و گریانش بند دلم را پاره کرد:
- تیام بیا خونه ی ما. بیا دنبال آلاء
با این حرف و لحن صحبتش از جا پریدم:
- خونه ی شما کجاست؟ منظورت خونه ی مادرجونه؟ چی شده؟
هقی دوباره زد و صدایش پربغض در گوشم نشست:
- نه خونه‌ی خودمون. پاشو بیا.میدونم مامان میخواد دق و دلی همه‌ی ما رو سر آلاء در بیاره. چرا جلوشو نگرفتی که نیاد اینجا.
کلافه و عصبی از

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سارا

    ۲۶ ساله 00

    نویسنده جان خواهشا پارت هاتو روزانه کن 🥲، سخته صبر کردن برای پارت بعدی و ممنون بابت پارت های طولانی و قوی

    ۶ ماه پیش
  • ریحانه عابدی (یسنا) | نویسنده رمان

    ممنون از نظرت عزیزم... خوشحالم که رمان رو دوست داری

    ۶ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.